|
نویسنده: اتید بیلتون
مترجم: سیروس بیاتی
انتشارات نشر رود
چاپ 1380
مناسب برای گروه سنی ب و ج.
این کتاب داستان پسری به نام گوردون است که با شیطانکی آشنا می شود و از او می خواهد که فقط یکی از آرزوهایش را برآورده کند. شیطانک تنها آرزوی گوردون را برآورده می کند اما روزی می رسد که آرزوی پسرک برای او مشکلاتی ایجاد می کند و از شیطانک می خواهد که همه چیز را مثل روز اول کند. فکر می کنید تنها آرزوی گوردون چه بود؟
بخش کوتاهی از کتاب را با هم بخوانیم:
«یکی بود یکی نبود. پسری باهوشی بود که اسمش گوردون بود. مدت ها بود که گوردون دلش می خواست یک موجود زیرزمینی مثل جن، پری یا شیطونک ها را ببیند. او شنیده بود که با ملاقات یکی از آنها می تواند از آنها بخواهد که سه آرزویش را برآورده کنند. گوردون با خود می گفت: من فقط یک آرزو دارم، فقط یکی! مطمئناً آنها یک آرزو را می توانند برآورده کنند. بالأخره یک روز بختی که گوردون مدت ها در انتظارش بود به سراغش آمد. گوردون داشت در یک باغ به آرامی قدم می زد که دید یک شیطونک خیلی کوچولو نیمه خواب و نیمه دیوار زیر یک بوته بزرگ نشسته. به آرامی خودش را به او رساند و روبروی او ایستاد. . . . .»
|